تاریخ : 92/7/30:: 10:7 صبح
نویسنده :
() نظر
آقای هاشمی! آن روزی که در خصوص موضوع درگیر شدن با ناوهای آمریکایی خدمت امام رسیدید را به خاطر دارید؟ از آن روز ناگفته‌هایی به یادتان مانده؟ آیا یادتان هست که امام فرمودند اگر نظر من را بخواهید حتی با آرپی‌جی هم که شده با ناوگان آمریکا مقابله خواهم کرد....
به گزارش مشرق، پایگاه خبری انصارحزب الله در یادداشتی با عنوان" همه ناگفته های هاشمی" به نقد برخی رویکردها و عملکردهای هاشمی رفسنجانی پرداخته که از نظر می گذرانید: 

1- خیلی‌ها معتقدند هاشمی رفسنجانی استاد سیاست است! مخصوصا آن وقتها که پای خطر در میان باشد! مثلا آن زمانی که «مهاجرانی» را روی مین «مذاکره مستقیم» فرستاد و خود در کنار به تماشا ایستاد تا حساسیت جامعه نسبت به حذف «مرگ بر آمریکا» را بسنجد!

«مهاجرانی» که مرگ بر آمریکا را «بازی با یخ» خوانده بود، سنگ روی یخ شد و هاشمی به روی خودش هم نیاورد و جامعه هم پیگیری نکرد که آیا مهاجرانی سر خود مرتکب «مذاکره مستقیم» شده یا بااشاره یک مافوق، چشم‌بسته، پا در میدان مین گذاشته است!

یا مثل این روزها که مسئول سایتش را فدا کرد تا به جای «حضرت آیت‌الله» آماج واکنش‌های خشم‌آلود دشمنان آمریکا و استکبار شود! این بار هم هاشمی توپ طرح بحث توقف شعار «مرگ بر آمریکا» را به زمین کارمند بی‌دفاعش انداخت و حق به جانب خود را از این ماجرا مبرا کرد! درست مثل مدتی پیش که خود را از سخنانی که در باب سوریه گفته بود، مبرا کرد!

2- جناب هاشمی رفسنجانی بخشی از تاریخ معاصر کشور ماست! نیم قرن سابقه فعالیت سیاسی ایشان را به جزئی لاینفک از تاریخ ما تبدیل کرده و چه خوب و لازم است که ایشان ناگفته‌های بیشتری از دیده‌ها و شنیده‌های خود بازگو کنند! شنیدن این ناگفته‌ها حق مسلّم نسل امروز و آیندگان است!

آقای هاشمی باید بگویند چه کسی در ماجرای «مک فارلین» خیال مذاکره با آمریکایی‌ها را داشت؟ آیا مک فارلین و الیور نورث همین جور سر خود و خودجوش به تهران آمدند؟ مگر ممکن است این افراد در این سطح بدون دعوت به ایران سفر کنند؟ آن هم در سال 1365؟ آیا جناب هاشمی به یاد می‌آورند که امام پس از اطلاع از این ماجرا با قاطعیت هرگونه مذاکره را ممنوع و مک‌فارلین (و طرف ایرانی‌اش) را دست خالی و حسرت به دل روانه آینده کردند؟

3- خیلی خوب (و حتی لازم است) که جناب هاشمی بازگو کنند چرا در جلسه قرارگاه خاتم‌الانبیاء (که پس از عملیات کربلای 4 با حضور ایشان تشکیل شده بود) شهید خرازی و سایر فرماندهان لشکرها و یگانهای عملیاتی سپاه به ایشان «نه» گفتند؟! چرا زیر بار طرح ایشان نرفتند تا کار به عصبانیت و قهر آقای هاشمی کشید؟ اصلا ماجرا چه بود که آقای هاشمی پس از آن جلسه به محسن رضایی گفتند یا بچه‌های سپاه حرف مرا قبول کنند یا من برای پذیرش قطعنامه 598 اقدام خواهم کرد؟! 

ماجرای «جنگ جنگ تا یک پیروزی» چه بود؟ این شعار را چه کسی مطرح کرده بود؟ در این زمان نظر حضرت امام(ره) چه بود؟ «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» و یا «جنگ جنگ تا یک پیروزی»؟!

4- آقای هاشمی! از اینکه با صراحت (و البته با تاخیر) از مخالفت خود با شعار مرگ بر آمریکا سخن گفته‌اید متشکریم و چه کسی است که نداند شما هیچ وقت دل خوشی از این شعار نداشته‌اید! بهترین دلیلش هم آن است که در اوج کینه‌ورزی‌های آمریکا علیه ملت ایران پیشنهاد توقف شعار «مرگ بر آمریکا» را مطرح کرده‌اید! 

جناب هاشمی! آن روزهایی که تفنگداران دریایی غول‌پیکر آمریکا میخ های ده سانتی در نخاع «نادر مهدوی» و یاران مجروح و اسیرش فرو می‌کردند، آن روزهایی که سکوهای نفتی سلمان و.. هدف ناوگان متجاوز آمریکا شد و تا مرز ذوب شدن در آتش سوختند، آن زمانی که جسم و جان بهترین فرزندان حضرت امام با سیانور و خردل و تابون و سارین اهدایی آمریکا به رژیم بعثی صدام سوخت و چشمانی نابینا و ریه‌هایی سوخته و پوستی تاول‌زده برایشان باقی ‌گذاشت!دقیقا در همان روزها بود که شما خواستار توقف «مرگ بر آمریکا» شدید!

5- آقای هاشمی! آن روزی که در خصوص موضوع درگیر شدن با ناوهای آمریکایی خدمت امام رسیدید را به خاطر دارید؟ از آن روز ناگفته‌هایی به یادتان مانده؟ آیا یادتان هست که امام فرمودند اگر نظر من را بخواهید حتی با آرپی‌جی هم که شده با ناوگان آمریکا مقابله خواهم کرد و اجازه ورود ناوگان نظامی آمریکا به خلیج فارس را نخواهم داد؟ آن روز شما موافق نظر ایشان بودید یا مخالف؟

6- آیا از میزان دشمنی حضرت امام با آمریکا ناگفته‌هایی در ذهنتان باقی مانده؟ آیا انصاف است که ناگفته‌ها را گزینشی بازگو کنید؟ مگر شما مالک این ناگفته‌هایید؟ آیا از سالها همنشینی با امام فقط موافقت ایشان با حذف «مرگ بر آمریکا» در خاطر شما باقی مانده؟

7- چرا تاکنون درباره دفعاتی که امام با قاطعیت جلوی نظرات اشتباه شما ایستادند، ناگفته‌ای مطرح نکرده‌اید؟! آیا حضرت امام فقط یک بار اشک شما را درآوردند؟(آن طور که خود اشاره کرده‌اید!)

8- عالم و آدم می‌دانند که حضرت امام آمریکا را شیطان بزرگ و مصداق درجه یک استکبار جهانی می‌دانستند و رسالت انقلاب و نظام اسلامی را مقابله تمام‌عیار با این جرثومه فساد و تباهی عنوان می‌کردند! واقعا میان شما و حضرت امام چه سنخیت و قرابت فکری وجود دارد که برای کسب مشروعیت از ایشان مایه می‌گذارید و به شاگردی و همنشینی ایشان متوسل می‌شوید؟

شما به عنوان یک فعال سیاسی باسابقه و یک عالم حق اظهارنظر در خصوص رابطه و مذاکره با آمریکا را دارید! کسی هم نمی‌تواند مانع اظهارنظر شما شود و کسی هم به این دلیل حق اهانت به شما را ندارد! اما چرا برای بیان آرای خودتان از امامی خرج می‌کنید که «مرگ بر آمریکا» را به جهانیان آموخت و فتح لانه جاسوسی آمریکا را بزرگتر از انقلاب دانست؟ راستی اظهارنظر صریح و شفاف چقدر شجاعت می‌خواهد که شما از آن طفره می‌روید و کاسه و کوزه‌ها را سر دیگران می‌شکنید؟ (روزی سر مهاجرانی و روزی سر مسئول سایتتان و...) 

9- آیا یادتان هست حضرت امام فرمودند (و بارها فرمودند) که مبارزه با رفاه‌طلبی سازگار نیست و آنها که اهل رفاه‌طلبی‌اند الفبای مبارزه را نمی‌دانند و هیچ‌گاه همراه مسیر انقلاب نخواهند بود و...!؟ آیا مواضع شما ثمره رفاه‌طلبی نیست؟ البته می‌دانیم که زندگی مرفه شما (البته اگر تواضع نکنید و زندگی خود را متوسط به پایین نخوانید) متعلق به پس از انقلاب نیست!

*می‌دانیم آن روزها که «رجایی‌» و «رجایی‌ها» در کمیته مشترک تا سرحد مرگ شلاق می‌خوردند شما مشغول ثبت شرکت ساختمانی در اداره ثبت بودید و قیمت زمین‌های قم را مظنه می‌کردید! خبر داریم آن روزهایی که پیروان مبارز حضرت امام (امثال خانم دباغ، طاهره سجادی، آقای غیوران و عزت‌شاهی و...) «آپولوی» جلادان ساواک را تجربه می‌کردند شما با اهل و عیال در بلژیک و فرانسه و...مشغول تفرّج و گشت و گذار بودید و می‌دانیم و می‌دانید که اگر طاهره سجادی لب از لب می‌گشود و نام شما را به زبان می‌آورد شما به جای مسافرت اروپا باید سوار آپولوی کمیته مشترک می‌شدید؟! یعنی رفاه‌طلبی این‌گونه و این قدر با مبارزه در مسیر احقاق حق و ابطال باطل در تضاد است؟!

10- حضرت آیت‌الله! حتما از مواضع صبیه مکرمه (فائزه خانم) در خصوص زندانیان بهایی مطلعید! آیا با نظرات ایشان در این خصوص موافقید؟ اگر مخالف این مواضع هستید، آیا این مخالفت هم جزء ناگفته‌هایی است که تا ابد ناگفته باقی خواهد ماند؟

11-خدا خواست تا در این روزها دیدگاه‌های شما در خصوص «آمریکا» مطرح شود! تا در پاسخ نظرات شما، طوفانی‌ترین مواضع حضرت امام درباره آمریکا از صدا و سیما پخش شود ( که مدتها بود این مواضع از یاد صدا و سیما رفته بود!) و همگان به یاد بیاورند که امامشان درباره شیطان بزرگ چه فرموده بود!

جناب هاشمی! شما ناخواسته بانی خیر شدید! اما یادتان باشد که شعار «مرگ بر آمریکا» زمانی متوقف خواهد شد که خانواده‌های شهدای مظلوم هواپیمای ایرباس، یادگاران شهدای نبردهای دریایی دریادلان سهند و سبلان با بوفالوهای ناونشین آمریکا، فرزندان شهدای قهرمان 16 مهر ماه 1366 که در نبرد نابرابر با ناوهای متجاوز آمریکا زنده زنده کباب شدند و همه ملت مسلمان و انقلابی ایران به توقف این شعار رضایت بدهند!

* مشرق آمادگی دارد پاسخ دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی به این یادداشت را درج نماید.


*توضیح نویسنده پس از انتشار: سوابق مبارزاتی آقای هاشمی قابل انکار نیست، از جمله دفعات دستگیری و حبس ایشان! اما مطلب به این نکته اشاره دارد که از سال 1354 به بعد که ساواک سرکوب مبارزان را به شدیدترین شکل خود در پیش گرفت و شکنجه در وحشیانه ترین شکل آن در کمیته مشترک ضد خرابکاری جریان داشت، آقای هاشمی شکل مبارزه را تغییر داده و دیگر به فضای بازداشت و شکنجه بازنگشتند.جهت مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع کنید به:
-خاطرات آقای هاشمی(دوران قبل از انقلاب)
-خاطرات خانم طاهره سجادی(خورشیدواره ها) مرکز اسناد انقلاب اسلامی


کلمات کلیدی :
آخرین مطالب