**بدو بدو که نخونی از دستت پریده**
: خونه مشغول کار بودم که دخترم بدو بدو اومد پرسید
دخترم: مامان، تو زنی یا مردی؟
من: زنم دیگه، پس چی ام؟
دخترم: بابا، چی؟ اونم زنه؟
من: نه مامانی، بابا مرده. دخترم: مامان تو زنی یا مردی؟
من: زنم دیگه پس چی ام؟ دخترم: راست میگی مامان؟ من: آره چطور مگه؟ دخترم: هیچی مامان! دیگه کی زنه؟
کلمات کلیدی :
داستان